سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: دوشنبه 103 آذر 5

بیا دستت را یک ساعت نه ! یک ثانیه هم که شده در دستم بگذار !
بگذار با هم پر بگیریم تا نمی دانم کجا ...
یک ثانیه اما یک ثانیه هم غنیمت است .
می گویی : پاپیچم نشو
و آنچنان پ را محکم می گویی که نمی توانم بگویم :
خواستنت پاپیچم شده است و تو با کراهت می خواهی که پاپیچت نشوم ؟
سرت را به زیر نیانداز و نخواه که قبول کنم مرا نمی بینی !
پیر می شویم و آن وقت دیگر من حتی حوصله خواندن :
آمدی جانم به قربانت ... را هم ندارم .
پا به پایت از آغاز بشریت دویده ام
و تو بی آنکه به روی خود بیاوری همچنان می روی .
حداقل به پاهای پر آبله ام نگاه کن که درد نسل آدم است از
تیغ های ریز !
جوانیم هر روز پیر تر می شود
و من ...
 من هنوز حتی طعم لبان یک فاحشه را هم نچشیده ام !
که به اصالتت ایمان دارم !
ایمانی که دیری نمانده ،
پایه هایش درهم شکند .

 

 


 نوشته شده توسط طه ولی زاده در سه شنبه 87/1/27 و ساعت 6:20 عصر | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

نوای زمستان
طه ولی زاده
از زبان یک دانشجوی جامعه شناسی علامه طباطبایی خواهید خواند فردی که کورسو امیدی به آینده دارد : ...

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 39
مجموع بازدیدها: 272681
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو
موسیقی وبلاگ من